^تک پارتی از نامجون^

مدیونید فکر کنید همین الان نوشتم و کاورو ادیت زدم*😆
بالاخره یه صندلی خالی پیدا کردن..!
پتوی قهوه‌ای رنگش رو انداخت روی صندلی و دوتایی نشستن،
پسر..برای دوتاشون قهوه گرفته بود و یدونه کتاب دستش بود..
قهوه دختر رو داد بهش و کتابِ توی دستش رو باز کرد؛
درحال خوندن مشخصات کتاب بود:
نام کتاب: آدِر
موضوع: سمورهای آبی
و مشخصات های دیگه...
کتاب رو کمی سمت دختر گرفت و دوتایی مشغول خوندن شدن و میانه های مطالعه..کمی از قهوه‌شون رو هم می‌نوشیدن...
آیرین: نامجونا..
درحالی که سرش توی کتاب بود..جواب داد: جانم آیرینی؟
آیرین: سردت که نیست؟
پسر..لبخندی زد و جواب داد: نه عزیزم..نگران نباش
با ذوق لب زد: چه عالی..پس بریم اونجا..
و با دستش به منطقه گلهای بابونه اشاره کرد،
ادامه داد: وسایل هم که حواسمون هست..کسی برنمی‌داره
نامجون: باشه..بریم
جیغی کشید و لپشو بوس کرد: ممنوننن
خنده‌ای کرد و لب زد: خواهش می‌کنم کوچولو
دختر..دوید سمت اونجا...
دونه به دونه گلها رو نگاه می‌کرد..عاشق گلهای بابونه بود..
چون..از نظرش..گلهای ساده اما بی نقصی بودن؛
درحال راه رفتن بودن که صدای چیزی اومد..
به نظر میومد صدای گربه باشه..
گلهای اون‌سمت تر تکون خوردن..و درنهایت...
یه گربه کوچولو از اونجا بیرون اومد..
دختر..به سمتش رفت و وقتی خواست نازش کنه!
گربه چنگش انداخت..
جیغ آرومی زد و بغض کرد..
از دستش کمی خون میومد..پسر سریع نشست کنارش و دستش و گرفت: آیرینا..خوبی؟
آیرین: نه*بغض
نامجون: بلند شو بریم دستت و بشور..
آروم با کمکش بلند شدی و رفتی تا دستت رو بشوری..

با حوله ای که دست نامجون بود دستات رو خشک کردی و به طرف صندلی‌ای که وسایلتون اونجا بود رفتین..
نامجون: بذار وسایل رو جمع کنم بریم..
آیرین: ببخشید که باعث شدم نتونیم بمونیم..
و سرت رو انداختی پایین..
لبخندی زد و دستش رو گذاشت روی شونه‌ت: فدای سرت ماه کوچولو
آیرین: عاشقتم مونی*لبخند

بعد مدت هاا:)
چطوریننن؟..منتظر نظراتتون هستماا=>
عید نزدیکههه و همینطور تولد بندههه:]]]]
بوسسس'-'
دیدگاه ها (۵۷)

^تک پارتی از جیمینی^

یک سال دیگر هم گذشت..!

^چندپارتی از جونگ کوک^

^چندپارتی از جونگ کوک^

♡𝑭𝒓𝒐𝒎 𝒎𝒚 𝒉𝒆𝒂𝒓𝒕 :: part³"( ...

قهوه تلخپارت ۵۸ ویو چویا با بوی خوبی چشمام رو باز کردم. دازا...

منو ببخش کوچولو …بعد از یک حموم دلنشین ، به همراه فنجونی قهو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط